ترانه های سهیل زمانی

خواننده ی جوان کرمانشاهی:می خواهیم کار کُردی فاخر ارائه کنیم اما با کدام حمایت؟

سهیل زمانی ترانه سرا و خواننده ی کرمانشاهی و از جوانان فعال شهر است.هنوز جوان است و در آینده حرف های زیادی برای گفتن دارد و بسیاری به آینده ی روشن او امید بسته اند .سهیل متولد شهریور ماه ۱۳۷۴  است و خواندن را با گروه سرود مدرسه آغاز کرده  است.آشنایی با استاد منوچهر طاهرزاده و صدای او  برای تازه جوانی مثل سهیل، چراغ راه بود  . همچنین از سال ۸۹ به عالم شعر روی آورده و کار خود را با نوشتن شعر در قالب غزل شروع کرده است. چندی بعد علاقه اش به آواز و موسیقی، او را به نوشتن «ترانه» علاقه مند کرد و از یکی دو سال پیش همزمان با یادگیری آواز به کسب تجربه و آزمون و خطا در قالب ترانه دست زده است. از سال ۱۳۹۰ با کسب جوایز متعدد استانی و کشوری تا ۱۹۳۲پایان دوره دانش آموزی خود تجربه های خوبی دراین عرصه کسب نموده.اثری از او  امسال در ششمین کنگره شعر کویر قابل تقدیر شناخته شد. آهنگ هایی با نام های :منتظر-منوبرگردون-عشق تو دنیامه -من عید ندارم از این جوان کرمانشاهی  منشتر شده که جز یک کار بقیه ترانه ها با خود او بوده است .گفت و گوی ما با او را بخوانید :
سهیل زمانی از کی خودش را شناخت و ازکی وارد هنر موسیقی و ترانه سرایی شد ؟
-در واقع من فکر می کنم که هنوز خودم را نشناخته ام و از آن «سهیل زمانی» که ایده آل من است و بخواهد من را راضی کند، فاصله دارم.در واقع در این مسیر سخت -علی رغم لطف دوستان- هنوز اوایل راهم و باید بسیار تجربه کنم و بی شک کارهای زیادتری را ارائه کنم.درباره بخش دوم سوال،  فکر می کنم که از ابتدا به هنر موسیقی عشق می ورزیدم و با حفظ اشعار و خواندن همزمان با خواننده علاقه خودم را به موسیقی نشان می دادم . از این رو بیشتر می شنیدم  بیشتر می خواندم .
اوایل سال نود وقتی که تازه به شعر روی آوردم و می نوشتم در خودم این را دیدم که به ترانه سرایی علاقه بیشتری دارم و در واقع این قالب و لحن را  ترجیح دادم به سایر قالب ها  هرچند هنوز هم غزل می نویسم اما برای دل خودم و نه برای عرضه .
چرا این غزل هارا ارائه نمی کنید ؟
-در واقع ما در این قالب  بزرگانی را داشتیم و به نظرم غزل های من هنوز به سطح این عزیزان نرسیده از محمد سعید میرزایی بگیرید تا امین شیرزادی و بابک دولتی و اصغر عظیمی مهر و پیمان سلیمانی که  بعد از آقای میرزایی خوش درخشیدند ،به عقیده من، ما در غزل هیمشه حرف هایی  خوبی برای گفتن داشته ایم و غزل های نابی را ارائه کرده ایم . شاید منتظرم غزل ها به آن سطحی که انتظار دارم برسد.
اولین انجمن ادبی که رفتید کدام انجمن بود و با توجه به فعال بودن شما فضاهای مجازی و انجمن های ادبی را  چطور می بینید ؟
من کارم را با وبلاگ نویسی شروع کردم با وبلاگ «بی ستاره» که کارهای نخسیتن خودم را آن جا قرار می دادم راه تازه ای را یافتم و بعد با رحمت غلامی آشنا شدم و بعد در بیشتر انجمن ها حضور داشته ام ، به لطف امین شیرزادی و حوزه هنری استان متوجه انجمن ترانه ای شدم با مدیریت استاد شیرزادی. من فکر می کنم بهترین اتفاق های زیربنایی ترانه سرایی من در این انجمن شکل گرفت و بعد هم انجمن ادبی فردا که «پیمان سلیمانی» عهده دار او بود. فضای مجازی را نیز تا زمان وبلاگ نویسی پاک و موثر می داسنتم اما با  آمدن فضاهای مجازی دیگر از اصل دور شده است .شاید من بدبینم اما دیگر آن آموزش ها را در انجمن ها ادبی کمتر می بینم و واقعا فراموش کرده ایم که یک انجمن ادبی خوب و بی حاشیه چقدر می تواند مارا کمک کند ،و نقش مهمی داشته باشد.
گفتید حاشیه! به عنوان یک جوان هنرجوی کرمانشاهی این حواشی را چگونه می بینید ؟(با یادآوری این نکته که در همه جای این سرزمین در محافل ادبی همیشه حاشیه وجود دارد)
در واقع به عقیده ی من حاشیه پدر شعر کرمانشاه را حداقل در این چند سال اخیر در آورده است. به طوری که یا شاعران باید به این حاشیه ها تن بدهند و خود را با آن وفق دهند و عضوی از حاشیه بشوند و یا انزوا بگیرند و مانند خیلی از عزیزان که شاعران موفقی هم هستند به اصطلاح منزوی بشوند و کمتر در انجمن های ادبی آن هارا ببینیم .من سعی کرده ام همواره منزوی نشوم و درگیر حاشیه هم نشوم که نمی دانم تا چه اندازه موفق بوده ام اما به تازگی به انزوا علاقه ی بیشتری دارم و سعی می کنم انگشت شمار انجمن های کم حاشیه و بی حاشیه را بروم .
آیا این حاشیه ها در تمام ایران وجود ندارد ؟
دقیقا ،این سوال خوب را اینطور جواب می دهم که روش مقابله با حاشیه مثلا در شهر تهران  که در  خیلی  از انجمن هایشان حضور داشته ام کاملا متفاوت است. آن ها بسیار پخته و با دیدی باز به این  حاشیه ها می پردازند و سعی می کنند آن ها را در بین خوشان حل کنند . افسوس که در اینجا نه تنها حاشیه ها دامن می خورد بلکه ما به طرزی عجیب همه چیز را باور می کنیم ودیدمان را به شخصی تغیر می دهیم.
آواز را چطور شروع کردید ؟
همزمان با ترانه سرایی و حتی قبل تر بود که شروع کردم و اولین کارم را  در سال نود به نام «منتظر» منتشر کردم که به امام زمان (عج) تقدیم شد و بعد با کارهای عاشقانه ادامه دادم و کارهای اجتماعی را هم به زودی منتشر خواهم کرد. مدت کمی در کنار اساتید عزیز: رامین تفضلی و هادی محمد پور بودم و از این عزیزان نیز آموختم اما در حال حاضر آموزش سلفژ را تنهایی و با کمک  دوستان و اساتید پی می گیرم .
موسیقی پاپ شهر را چطور می بینید و آیا راضی هستید ؟
موسیقی پاپ؟ در واقع اگر پاپی وجود داشته باشد و تعداد اثرهای قابل احترام از مرز بیست بگذرد...  در شهرمان ، بی شک راضی نیستم به عقیده من بعد از استاد منوچهرطاهرزاده که حق بزرگی را در موسیقی شهر ادا کرده، ما هیچ اثر موفقی نداشتیم. غیر از این بوده که استاد با بزرگان موسیقی همکاری داشتند همواره و ملودی های درخشان ایشان  را با صدای خواننده های بزرگ می شنیدیم ؟غیر از این بوده که ایشان با البوم «آلونک» انقلابی کرد و «آخرین برگش» هنوز ماندگار است؟چند نفر انگشت شمار هستند که از کرمانشاه کوچ کرده اند و یا داخل شهر دارند کار می کنند اما افسوس کارشان شنیده نمی شود.
چرا نباید شنیده شود ؟
بخاطر اینکه موسیقی «لمپن» جای خودش را به موسیقی فاخر داده است . آیا این اشعاری که در قالب موسیقی پاپیولار با اشعار مثلا کُردی می شنویم جایی در فرهنگ ما دارد ؟ آیا این توهین ها و دشنام ها و .. در شعر کُردی ما از استاد پرتو تا  الفتی و عبادتیان و آهنگرنژاد جایی داشته است ؟
همین آثار که فقط به عقیده من مایه ی آبرومندی برای موسیقی کُردی نیست،اجازه نمی دهد کار فاخر شنیده شود. متاسفانه مردم ما چون پس از مرگ استاد طاهرزاده موسیقی درجه ۲۰  بدستشان رسیده است گوششان عادت کرده است آیا غیر از این نیست که این کارها بسیار شنیده می شود و حتی راه در شهرهای دیگر ایران هم جا  باز کرده است ؟البته من خودم هنوز دانش آموز این رشته هستم اما بی شک کارهایی که من حامد شهاب و برخی از عزیزان دیگر تا این پایه کار کردیم در چرچوب «لمپن» نیست.
کدام راهکارها این اوضاع را سر و سامان می دهد ؟
ببینید!  هنر و به خصوص موسیقی دارای چارچوب خاص و محدودی نیست.من نمی گویم  این کارها نباید باشد. اتفاقا باید باشد تا مردم ما فرق بین کار خوب و بد را تشخیص بدهند. اما الان دیگر دیر شده است و متاسفانه گوش مردم عادت کرده است . صدا و سیمای شهر هم متاسفانه هنوز موسیقی پاپ را جدی نگرفته  و نمی بینم چند کار خوب و یا از  چند خواننده ی خوب برای تیتراژی و یا حتی نماهنگی استفاده کنند تا مردم با کارهای  خوب آشنا شده و آن به اصطلاح هنرمندان به آرامی حذف شوند .به همراه مازیار بازگیر که از  بهترین استعداد های شهر است - و پیانیست و ملودی ساز قابل احترامی هم محسوب می شود- برای ترمیم این فضا برنامه هایی داریم. اما افسوس که حمایت نمی شویم . ما می خواهیم کار کُردی فاخر ارائه کنیم اما با کدام حمایت؟ با کدام قدرت پخش ؟به هر روی ما کار خودمان را انجام میدهیم و همراه با مازیار سعی بر ترمیم داریم و بزودی آهنگ هایی را  می شنوید .
به عنوان یک هنرمند جوان اهل موسیقی کدام  اثر از آثار خودتان را بیشتر دوست دارید ؟
من عید ندارم» با ترانه ای از من و ملودی و تنظیمی بسیار زیبا از «محب دلفانی» که  پخش آن در فضای اینترنتی  بسیار مورد استقبال عزیزان در سراسر کشور قرار گرفت. محب دلفانی مثل یک بزرگتر روی سر من بوده است که بسیار به او مدیون هستم و از او  بسیاری تجربه کسب کردم و به زودی کارهایی را نیز منشتر خواهیم کرد.
بهترین ترانه ای که تا کنون سروده اید ؟
واقعا نمیشود انتخاب کرد ، من بیش از پنجاه ترانه منتشر نشده دارم و علاقه خاصی هم به اجتماعی نوشتن دارم اما خودم به شخصه «جدایی» که بزودی با آهنگسازی یکی از  بهترین های کشور خواهید شنید را دوست دارم و «همزاد» و «خانواده» هم کارهایی خیلی خوبی هستند .
تاکنون چند ترانه شما به مرحله اجرا رسیده است ؟
به عقیده من ترانه ابتدای باید روی کاغذ خود را ثابت کند و حرف برای گفتن داشته باشد که قطعا اینطور ماندگار تر هم خواهد بود ،اما تا کنون خیلی دنبال اجرای آثار نبوده ام ،چرا که بر پایه سخن بزرگان وارد مافیای ترانه نمی شوم و از طرفی  مثل دوستان به  دنبال خواننده های مختلف و تراز پایین برای اجرای آثارم  نمی دوم  چرا که به اصول این کار پایبندم و به نظرم باید خواننده سراغ ترانه  سرا را بگیرد و یا دست کم پیشنهاد بشود ترانه سرا  با این پیش زمینه تا حالا ۶ کار از من منتشر شده : باور با صدای علی نظری -لحظه با صدای محمد حیدری -میخوام باشی با صدای مرتضی صبوری -هربار که میخندی با صدای محسن محبوب زاده-تک ستاره با صدای میثم مرادیان پور-فرصت نشد با صدای طاها عیوضی . البته  تعدادی کار دیگر هم واگذار کرده ام که هنوز به مرحله اجرا نرسیده است .
گفتید مافیا!  بیشتر توضیح دهید
درد ترانه ی امروز ایران زمین ،یعنی شما یک آهنگساز و فقط باید با یک ترانه سرا کار کنید و یا یک خواننده ای هستی که با تعداد محدودی ترانه سرا کار می کنید و ...اسم این حفظ تیم نیست ،حفظ تیم را واروژان بزرگ انجام می داد .مافیا یعنی شما اگر مبلغی به یک اهنگساز بدهی شمارا به فلان خواننده وصل می کند.  دیده ام ترانه سرایی پول داده که فلان کارش را فلان خواننده بخواند .جالب اینجاست این اتفاقات در این شهر هم می افتد که راجع به موسیقیش حرف زدیم.و یا رایگان کار کردن به هرقیمتی ..خیلی اتفاقات هست که مافیا را در بر میگیرد ..که می بینم به کارهای دوستانمان ترانه سرایی جدی گرفته نمیشود و خواننده حتی به خودش اجازه میدهد که ترانه سرا را درفلان کنسرتش دعوت نکند. 
ترانه سرای کرمانشاهی مورد علاقه شما؟
شاید بشود گفت که جدا از کرمانشاه از بیشتر کارهای یغما گلرویی لذت بردم و از اکثر کارهای روزبه بمانی و تا حدودی مونا برزویی لذت بردم.بله ! ما در کرمانشاه هم  ترانه سرا و تصنیف سرای بزرگی داشته و داریم : رحیم معینی کرمانشاهی شخصی نیست که بشود به راحتی ازش گذشت ،واقعا در این امر استاد بودند و باعث افتخار هر کرمانشاهی هستند .و در بین جوانان شهر :حمیدرضا حیدری ،اسما حیدریان،بیژن بلغار خوب قلم میزنند و پاک رو به جلو میروند .
صدای  مورد علاقه شما ؟
صدای مورد علاقه ای ندارم  و از کارهای خیلی از عزیزان لذت می برم به عقیده من در ایران صدای خوب کم نداریم،اما صدای  استاد طاهرزاده برای من رنگ و بوی خاصی دارد. بزودی کنسرتی را با یادش برگزار خواهم کرد تا یادش همچنان سبز بماند .
کدام برنامه های هنری شما را به آینده خواهد رساند؟
به یاری خدا تک آهنگ هایی را تا پایان  سال اجرا خواهم کرد و در سال آینده هم آلبومی را جمع خواهم کرد. همچنین بزودی کنسرتی با محوریت و بزرگداشت استاد طاهرزاده برگزار خواهم کرد .مازیار بازگیر،محب دلفانی،هادی محمد پور،پیوند شادخواب،خزرچکاوک،امیر ثروتی ،بیژن بلغار ،سهیل خوارزمی ،رامین خدایاری میلاد مرادپور ،مهرداد علی آبادی مهدی عطاران و یک سری عزیزان توانا در تهران که هنوز همکاری مان به یقین نرسیده و دیگر عزیزان در شهرم  اشخاصی هستند که مرا در کارهای آینده یاری خواهند کرد ،
و حرف آخرتان ؟
سپاسگذارم از رسانه  متعهد و خوبتان که بارها و بارها شاهد زحمتتان بوده ام ،تشکر ویژه ای دارم از استاد جلیل آهنگرنژاد،استاد امین شیرزادی ،صابر ساده ،علی پدارم  ،و پدر و مادر عزیزم که مرا تحمل می کنند .

تنظیم مصاحبه : بابک مولدی